اتفاقات ناگهانی

ساخت وبلاگ

سلام امشب اولین شبی که شروع به کار کردیم و میخوایم برای بچه های گروه الف و ب مسجد چیت ساز وبلاگ راه بندازیم انشا الله خدا کمک بکنه و وبلاگ خوبی داشته باشیم

                                ****** 

امشب شبی که با بچه ها رفتیم علی بن مهزیار اهوازی که یه اتفاق جالب افتاد اونم اینکه یه گوشی همراه پیدا کردیم ازاین گوشی خوب خوبا دلت اب اما صاحبش زنگ زد سریع هم امد بردش ما هم که بچه مسجدی،مجبور شدیم گوشی رو بهش  بدیم

                                ****** 

چند روزیست که از پارک ابی اومدیم و پای مبارک اقای مینفدرسکی (میرابیان رو میگم) پاره شده متاسفانه من فرصت نکردم بهش زنگ بزنم البته واقعا فرصت نبود خلاصه حالا فکر کنم اقای مینفدرسکی ناراحت.اما این چند روز چند بار  زنگ زدم گوشیش رو خاموش کرد تلفن خونه هم بر نمیدارن با بچه های مسجد هم تا در خونشون رفتیم اما گفتن نیستش دعا کنید حالش خوب بشه !!!!

                                 ******

یکی از بچه ها هفته های زیادی هست که میگه اسم من هم تو وبلاگ بنویسید من بهش گفتم نمیشه که همینجوری اسمت رو بنویسم باید یه بهونه ای باشه حالا بعد از گذشت حدود4هفته یه بهونه پیدا کردیم

چند روز پیش تو مسجد بودیم نماز اول شروع شده بود که خون دماغ میشه و2یا3بشکه از دماغش خون میاد سریع دماغ رو تمیزمیکنه  نماز دوم خودش رو به ما میرسونه پیراهنش جلوش پر خون شده بود بعد شسته بودش نماز دوم رو که حاج اقا شروع میکنه باز دماغش خون میاد دیگه سریع میره خونه میدونم الان همه فهمیدید که اون شخص خاص کیه اون کسی نیست جز حسین فرهاد زاده

                                ******

چند روز پیش بچه ها که داشتن میز پینگ پنگ رو پهن میکردن پای اقای تاجمیری زیر میز جا موند، یعنی پاش بین میز و زمین گیر کرد، به عبارت دیگر میز پینگ پنگ روی پاش افتاد،ما فردا میریم اعیادتش هر کی میاد بسم الله  

                                 ******

ps2 سینا سقا زاده تو شب های احیاء گم شد سینا کلی گریه کرد و صدقه انداخت اما هنوزپیدا نشده شما دعاء کنید

 

گروه شهید سید مجتبی علمدار...
ما را در سایت گروه شهید سید مجتبی علمدار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سید دانیال میر طاووسی masjd بازدید : 1329 تاريخ : پنجشنبه 31 مرداد 1392 ساعت: 22:26

لینک دوستان

خبرنامه